به گزارش گروه تاریخ مشرق؛ روز 21 اردیبهشت 1337 «خسرو روزبه» سرگرد كمونيست و فرمانده شاخه نظامي حزب توده به حكم محكمه نظامي و تأييد شاه اعدام شد.
خسرو روزبه فرزند دوم ضياء لشکر در سال 1303 در شهر ملاير به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايي را در مدرسه آمريکايي ملاير و تحصيلات متوسطه را در همدان به پايان برد. سپس در دانشکدۀ افسري در رشته توپخانه و در دانشکدۀ فني از رشته مکانيک فارغ التحصيل شد. در سال 1318 به علت درگيري با فرمانده توپخانه ضد هوايي يک ماه و نيم به اهواز تبعيد شد و سپس به تهران بازگشت.
پس از شهريور 1320 در دانشکدۀ افسري به تدريس پرداخت. وي از استادان باسواد دانشکدۀ افسري محسوب ميشد و مورد توجه رزمآرا رئيس دانشکده بود. روزبه کتبي در زمينههاي رياضي ـ فني تدوين کرد و در سال 1322 به حزب توده پيوست.(1)
سقوط رضاشاه و فروپاشي استبداد بيست ساله او فرصتي فراهم آورد تا گروهها و احزاب سياسي به حرکت افتاده تلاش سياسي خود را آغاز کنند از جمله مارکسيستهاي بازمانده از حزب کمونيست ايران به همراه گروه 53 نفر در دهم مهر ماه 1320 در منزل محسن اسکندري گرد هم آمده، حزب توده ايران را تأسيس کردند و محسن اسکندري به عنوان رهبر حزب توده ايران انتخاب شد.(2)
سازمان نظامي و يا به عبارتي سازمان افسران حزب توده هم در سال 1323 توسط عبدالصمد کامبخش، عزتالله سيامک و خسرو روزبه تأسيس شد و سپس سروان خسرو روزبه به عنوان هيئت اجرائيه سازمان نظامي انتخاب شد.
روزبه تا سال 1324 در دانشکده افسري اشتغال داشت. در پي ماجراي افسران خراسان مدتي مخفي شد. حاصل اين دوران نگارش کتاب «اطاعت کورکورانه» بود که عليه نظام حاکم بر ارتش پهلوي با نام مستعار «سخر»؛ (سروان خسرو روزبه) منتشر شد.(3)
سازمان افسران حزب توده يک هيئت دبيران و يک هيئت اجرائيه داشت که هيئت دبيران داراي 3 عضو بوده که در زمان دستگيري اعضاي سازمان عبارت بودهاند از: 1. خسرو روزبه به نام مستعار سعيدي، 2. سرهنگ عزتالله سيامک، 3. سرهنگ محمدعلي مبشري، که از ميان اعضا، سروان خسرو روزبه مسئوليت شاخه اطلاعات نظامي حزب را عهدهدار بود.(4)
به دنبال قيام افسران خراسان و واقعه آذربايجان، تلفات افسران حزبي در وقايع سالهاي 25ـ 1324 چنان سنگين بود که در عمل سازمان افسران حزب را متلاشي کرد. و عدهاي که جان سالم به در بردند به شوروي پناه بردند، اما وجود سرهنگ سيامک، خسرو روزبه و سرهنگ مبشري در امان ماندنشان از موج بگير و ببندهايي که پس از قيام افسران خراسان، شکست آذربايجان و سرانجام حادثه 15 بهمن 1327، در ارتش و ساير ارگانهاي دولتي رواج يافته بود، هسته اوليه ديگري را براي شکلگيري سازمان نظامي به صورتي کاملاً پنهاني و زير نظارت مستقيم و محدود رهبري حزب سامان داده بود.(5)
بعد از حوادث آذربايجان در سال 1325، سازمان افسري کوچک و فعاليت آن محدود شد. روزبه در صفحه 45 اوراق بازپرسي نوشته است «لذا تصميم گرفتيم مانع متلاشي شدن سازمان نظامي بشويم». به اين ترتيب سازمان افسري حزب توده هرگز به معناي واقعي منحل نشد.(6)
روزبه در 17 فروردين 1326 توسط رکن دوم ستاد ارتش دستگير شد و در 17 ارديبهشت همان سال توسط حسام لنکراني، ابوالحسن عباسي و صفيه حاتمي از زندان دژبان فراري داده شد. دادگاه ارتش غياباً او را به 15 ماه زندان و اخراج از ارتش محکوم کرد.(7)
گفته ميشود خسرو روزبه در قتلهاي چندي دست داشته است که از آن جمله ميتوان به ترور محمد مسعود روزنامه نگار و سردبير نشريه «مرد امروز» اشاره کرد. محمد مسعود در شماره 137 مرد امروز مقالهاي عليه اشرف خواهر شاه – به دليل خريد پالتو پوستي گران قيمت– منتشر ساخت که خشم دربار را برانگيخت. انور خامهاي در اين باره ميگويد: «بعداً معلوم شد که اشرف پالتو را نخريده بلکه از پدر سوسياليستهاي کمينترن، استالين هديه گرفته است».(8)
وي در 22 بهمن 1326 در حدود 11 شب هنگامي که از محل کار خود در خيابان لالهزار خارج شد ترور شد و فرداي آن روز تيتر روزنامه مرد امروز چنين بود: «ديشب محمد مسعود کشته شد». و ظن قوي افکار عمومي متوجه دربار شد. اين موضوع سالها مسکوت ماند تا اينکه در اثر تحقيقات و اعتراف خسرو روزبه روشن شد که وي از موقعيت افشاگري مسعود عليه اشرف استفاده کرده و نقشۀ ترور را طرح ريزي کرده تا گناه را به گردن خانواده سلطنتي بيندازد.
روزبه در فروردين 1327 مجدداً دستگير شد و دادستاني ارتش براي وي تقاضاي اعدام نمود و در نهايت روزبه به 15 سال زندان محکوم شد. او در آذر ماه 1329 به همراه ساير رهبران حزب توده از زندان گريخت و در سازمان اطلاعات حزب توده به فعاليت پرداخت.(9)
از حوادث جنجالي و پر سر و صداي دولت رزمآرا، فرار اين زندانيان تودهاي از زندان قصر بود.(10) خسرو روزبه در سال 1330 معاون شعبه اطلاعات سازمان نظامي و گردانندۀ آن شد.(11) سازمان نظامي از ايدئولوژي حزب توده که همان هدفهاي سوسياليستي شوروي بود پيروي ميکرد و فعاليت آن مخفي بود. براي ملي کردن نفت و در دوره حکومت دکتر مصدق، سازمان نظامي با فرمانبرداري از رهبري حزب توده، عليه منافع ايران و در جهت پيشبرد مقاصد امپرياليستهاي انگليس و آمريکا عمل ميکرد. در کودتاي 28 مرداد ماه 1332 با آنکه صدها تن اعضاي سازمان نظامي در يگانهاي رزمي و نهادهاي اطلاعاتي بودند، واکنشي عليه کودتا نشان ندادند.
پس از کودتاي 28 مرداد 1332، روزبه – عضو ستاد جنگي حزب توده – که به منظور مقابله با کودتاي ايجاد شده بود به همراه سرهنگ علي اکبر چليپا مدت کوتاهي به ميان ايل قشقايي رفت.(12) وي در سال 1335 در ترکيب هيئت اجرائيه موقت حزب در داخل کشور به فعاليت ادامه داد. در اين سال اکثر کادر حزب توده دستگير و هسته مرکزي حزب توسط 3 تن اداره ميشد: روزبه، متقي و ثابت، که با دستگيري اين افراد در نيمه تير ماه 1336 اين شبکۀ کوچک نيز متلاشي شد.(13)
در سالهاي 36 ـ 1335 روزبه به همراه تني چند از افسران کوشيدند شبکه متلاشي شده را سامان دهند، اما رسوخ عوامل ساواک در بافت سازماني حزب موجب دستگيري آنها شد.(14)
خسرو روزبه در تابستان 1336 در نتيجه خيانت اطرافيان به دنبال يک درگيري مسلحانه در 15 تیر 1336 مجروح و دستگير شد و در حين دستگيري عظيم عسگري را عامل خيانت به خود معرفي کرد. روزبه پس از دستگیری در بیمارستان شماره 2 ارتش تحت عمل جراحی قرار گرفت و پس از بهبودی به زندان قزل قلعه منتقل شد. سرانجام وي پس از محاکمه در 21 ارديبهشت 1337 تيرباران شد.(15)
اعدام خسرو روزبه در میدان تیر حشمتیه صورت گرفت و سرلشکر آزموده دادستان ارتش در اطلاعیه ای که متعاقب اعدام نامبرده منتشر شد وی را در 8 مورد مجرم شناخت. این موارد عبارت بودند از :
- فرار از زندان قصر در تاریخ 24/9/1329 به همراهی عده ای از سران و رهبران حزب توده
- عضویت در جمعیت هایی با مرام اشتراکی و ضدیت با سلطنت و نیز اداره این جریانها
- عضویت در سازمان نظامی حزب توده و تلاش برای متشکل کردن نظامیان در این سازمان
- جاسوسی و جمع آوری اطلاعات از سازمانهای دولتی و تحویل آنها به افراد بی صلاحیت
- شرکت و دخالت در چندین فقره قتل
- تیراندازی به سوی ماموران به قصد قتل آنها در 15/4/1336 به هنگام دستگیری
- مخفی کردن متهمین به جنایت و یا فراری دادن آنها از تعقیب و کیفر
- توطئه به قصد برهم زدن اساس حکومت (16)
______________________________
1. چپ در ايران به روايت اسناد ساواک، ج6، مرکز بررسي اسناد تاريخي، تهران: 1380، ص 63.
2. همان، ص 3.
3. همان، ص 63.
4. همان،ص يازده و دوازده.
5. محمد علي عمويي، درد زمانه، آنزان، تهران: 1377، ص42.
6. عبدالله برهان، کارنامه حزب توده و راز سقوط مصدق، ج1، تهران: علم، 1378، ص 37.
7. جريان چپ به روايت اسناد ساواک، ص 63.
8. چه کسي محمد مسعود را کشت؟ روزنامه کارگزاران، س دوم، ش 39، ص 11.
9. جريان چپ در ايران، صص 64،63.
10. باقر عاقلي، نخست وزيران ايران، تهران: جاويدان، 1374، ص 699.
11. خسرو معتضد، شبکه سازمان نظامي افسران حزب توده ايران، تهران: علمي، 1379، ص 415.
12. جريان چپ به روايت اسناد ساواک، ج6، ص 64.
13. همان، ص 64.
14. خاطران نورالدين کيانوري، تهران: انتشارات اطلاعات، 1371، ص 350ـ 351.
15. محمد علي عمويي ، ص 150.
16. روزنامه اطلاعات یکشنبه 21 اردیبهشت 1337
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
خسرو روزبه فرزند دوم ضياء لشکر در سال 1303 در شهر ملاير به دنيا آمد. تحصيلات ابتدايي را در مدرسه آمريکايي ملاير و تحصيلات متوسطه را در همدان به پايان برد. سپس در دانشکدۀ افسري در رشته توپخانه و در دانشکدۀ فني از رشته مکانيک فارغ التحصيل شد. در سال 1318 به علت درگيري با فرمانده توپخانه ضد هوايي يک ماه و نيم به اهواز تبعيد شد و سپس به تهران بازگشت.
پس از شهريور 1320 در دانشکدۀ افسري به تدريس پرداخت. وي از استادان باسواد دانشکدۀ افسري محسوب ميشد و مورد توجه رزمآرا رئيس دانشکده بود. روزبه کتبي در زمينههاي رياضي ـ فني تدوين کرد و در سال 1322 به حزب توده پيوست.(1)
سقوط رضاشاه و فروپاشي استبداد بيست ساله او فرصتي فراهم آورد تا گروهها و احزاب سياسي به حرکت افتاده تلاش سياسي خود را آغاز کنند از جمله مارکسيستهاي بازمانده از حزب کمونيست ايران به همراه گروه 53 نفر در دهم مهر ماه 1320 در منزل محسن اسکندري گرد هم آمده، حزب توده ايران را تأسيس کردند و محسن اسکندري به عنوان رهبر حزب توده ايران انتخاب شد.(2)
سازمان نظامي و يا به عبارتي سازمان افسران حزب توده هم در سال 1323 توسط عبدالصمد کامبخش، عزتالله سيامک و خسرو روزبه تأسيس شد و سپس سروان خسرو روزبه به عنوان هيئت اجرائيه سازمان نظامي انتخاب شد.
روزبه تا سال 1324 در دانشکده افسري اشتغال داشت. در پي ماجراي افسران خراسان مدتي مخفي شد. حاصل اين دوران نگارش کتاب «اطاعت کورکورانه» بود که عليه نظام حاکم بر ارتش پهلوي با نام مستعار «سخر»؛ (سروان خسرو روزبه) منتشر شد.(3)
سازمان افسران حزب توده يک هيئت دبيران و يک هيئت اجرائيه داشت که هيئت دبيران داراي 3 عضو بوده که در زمان دستگيري اعضاي سازمان عبارت بودهاند از: 1. خسرو روزبه به نام مستعار سعيدي، 2. سرهنگ عزتالله سيامک، 3. سرهنگ محمدعلي مبشري، که از ميان اعضا، سروان خسرو روزبه مسئوليت شاخه اطلاعات نظامي حزب را عهدهدار بود.(4)
به دنبال قيام افسران خراسان و واقعه آذربايجان، تلفات افسران حزبي در وقايع سالهاي 25ـ 1324 چنان سنگين بود که در عمل سازمان افسران حزب را متلاشي کرد. و عدهاي که جان سالم به در بردند به شوروي پناه بردند، اما وجود سرهنگ سيامک، خسرو روزبه و سرهنگ مبشري در امان ماندنشان از موج بگير و ببندهايي که پس از قيام افسران خراسان، شکست آذربايجان و سرانجام حادثه 15 بهمن 1327، در ارتش و ساير ارگانهاي دولتي رواج يافته بود، هسته اوليه ديگري را براي شکلگيري سازمان نظامي به صورتي کاملاً پنهاني و زير نظارت مستقيم و محدود رهبري حزب سامان داده بود.(5)
بعد از حوادث آذربايجان در سال 1325، سازمان افسري کوچک و فعاليت آن محدود شد. روزبه در صفحه 45 اوراق بازپرسي نوشته است «لذا تصميم گرفتيم مانع متلاشي شدن سازمان نظامي بشويم». به اين ترتيب سازمان افسري حزب توده هرگز به معناي واقعي منحل نشد.(6)
روزبه در 17 فروردين 1326 توسط رکن دوم ستاد ارتش دستگير شد و در 17 ارديبهشت همان سال توسط حسام لنکراني، ابوالحسن عباسي و صفيه حاتمي از زندان دژبان فراري داده شد. دادگاه ارتش غياباً او را به 15 ماه زندان و اخراج از ارتش محکوم کرد.(7)
گفته ميشود خسرو روزبه در قتلهاي چندي دست داشته است که از آن جمله ميتوان به ترور محمد مسعود روزنامه نگار و سردبير نشريه «مرد امروز» اشاره کرد. محمد مسعود در شماره 137 مرد امروز مقالهاي عليه اشرف خواهر شاه – به دليل خريد پالتو پوستي گران قيمت– منتشر ساخت که خشم دربار را برانگيخت. انور خامهاي در اين باره ميگويد: «بعداً معلوم شد که اشرف پالتو را نخريده بلکه از پدر سوسياليستهاي کمينترن، استالين هديه گرفته است».(8)
وي در 22 بهمن 1326 در حدود 11 شب هنگامي که از محل کار خود در خيابان لالهزار خارج شد ترور شد و فرداي آن روز تيتر روزنامه مرد امروز چنين بود: «ديشب محمد مسعود کشته شد». و ظن قوي افکار عمومي متوجه دربار شد. اين موضوع سالها مسکوت ماند تا اينکه در اثر تحقيقات و اعتراف خسرو روزبه روشن شد که وي از موقعيت افشاگري مسعود عليه اشرف استفاده کرده و نقشۀ ترور را طرح ريزي کرده تا گناه را به گردن خانواده سلطنتي بيندازد.
روزبه در فروردين 1327 مجدداً دستگير شد و دادستاني ارتش براي وي تقاضاي اعدام نمود و در نهايت روزبه به 15 سال زندان محکوم شد. او در آذر ماه 1329 به همراه ساير رهبران حزب توده از زندان گريخت و در سازمان اطلاعات حزب توده به فعاليت پرداخت.(9)
از حوادث جنجالي و پر سر و صداي دولت رزمآرا، فرار اين زندانيان تودهاي از زندان قصر بود.(10) خسرو روزبه در سال 1330 معاون شعبه اطلاعات سازمان نظامي و گردانندۀ آن شد.(11) سازمان نظامي از ايدئولوژي حزب توده که همان هدفهاي سوسياليستي شوروي بود پيروي ميکرد و فعاليت آن مخفي بود. براي ملي کردن نفت و در دوره حکومت دکتر مصدق، سازمان نظامي با فرمانبرداري از رهبري حزب توده، عليه منافع ايران و در جهت پيشبرد مقاصد امپرياليستهاي انگليس و آمريکا عمل ميکرد. در کودتاي 28 مرداد ماه 1332 با آنکه صدها تن اعضاي سازمان نظامي در يگانهاي رزمي و نهادهاي اطلاعاتي بودند، واکنشي عليه کودتا نشان ندادند.
پس از کودتاي 28 مرداد 1332، روزبه – عضو ستاد جنگي حزب توده – که به منظور مقابله با کودتاي ايجاد شده بود به همراه سرهنگ علي اکبر چليپا مدت کوتاهي به ميان ايل قشقايي رفت.(12) وي در سال 1335 در ترکيب هيئت اجرائيه موقت حزب در داخل کشور به فعاليت ادامه داد. در اين سال اکثر کادر حزب توده دستگير و هسته مرکزي حزب توسط 3 تن اداره ميشد: روزبه، متقي و ثابت، که با دستگيري اين افراد در نيمه تير ماه 1336 اين شبکۀ کوچک نيز متلاشي شد.(13)
در سالهاي 36 ـ 1335 روزبه به همراه تني چند از افسران کوشيدند شبکه متلاشي شده را سامان دهند، اما رسوخ عوامل ساواک در بافت سازماني حزب موجب دستگيري آنها شد.(14)
خسرو روزبه در تابستان 1336 در نتيجه خيانت اطرافيان به دنبال يک درگيري مسلحانه در 15 تیر 1336 مجروح و دستگير شد و در حين دستگيري عظيم عسگري را عامل خيانت به خود معرفي کرد. روزبه پس از دستگیری در بیمارستان شماره 2 ارتش تحت عمل جراحی قرار گرفت و پس از بهبودی به زندان قزل قلعه منتقل شد. سرانجام وي پس از محاکمه در 21 ارديبهشت 1337 تيرباران شد.(15)
اعدام خسرو روزبه در میدان تیر حشمتیه صورت گرفت و سرلشکر آزموده دادستان ارتش در اطلاعیه ای که متعاقب اعدام نامبرده منتشر شد وی را در 8 مورد مجرم شناخت. این موارد عبارت بودند از :
- فرار از زندان قصر در تاریخ 24/9/1329 به همراهی عده ای از سران و رهبران حزب توده
- عضویت در جمعیت هایی با مرام اشتراکی و ضدیت با سلطنت و نیز اداره این جریانها
- عضویت در سازمان نظامی حزب توده و تلاش برای متشکل کردن نظامیان در این سازمان
- جاسوسی و جمع آوری اطلاعات از سازمانهای دولتی و تحویل آنها به افراد بی صلاحیت
- شرکت و دخالت در چندین فقره قتل
- تیراندازی به سوی ماموران به قصد قتل آنها در 15/4/1336 به هنگام دستگیری
- مخفی کردن متهمین به جنایت و یا فراری دادن آنها از تعقیب و کیفر
- توطئه به قصد برهم زدن اساس حکومت (16)
______________________________
1. چپ در ايران به روايت اسناد ساواک، ج6، مرکز بررسي اسناد تاريخي، تهران: 1380، ص 63.
2. همان، ص 3.
3. همان، ص 63.
4. همان،ص يازده و دوازده.
5. محمد علي عمويي، درد زمانه، آنزان، تهران: 1377، ص42.
6. عبدالله برهان، کارنامه حزب توده و راز سقوط مصدق، ج1، تهران: علم، 1378، ص 37.
7. جريان چپ به روايت اسناد ساواک، ص 63.
8. چه کسي محمد مسعود را کشت؟ روزنامه کارگزاران، س دوم، ش 39، ص 11.
9. جريان چپ در ايران، صص 64،63.
10. باقر عاقلي، نخست وزيران ايران، تهران: جاويدان، 1374، ص 699.
11. خسرو معتضد، شبکه سازمان نظامي افسران حزب توده ايران، تهران: علمي، 1379، ص 415.
12. جريان چپ به روايت اسناد ساواک، ج6، ص 64.
13. همان، ص 64.
14. خاطران نورالدين کيانوري، تهران: انتشارات اطلاعات، 1371، ص 350ـ 351.
15. محمد علي عمويي ، ص 150.
16. روزنامه اطلاعات یکشنبه 21 اردیبهشت 1337
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران